₪ ƙƠĽɓƸ ₪

کاقه سیــــــ ـــگار

و مرگ، مُردن نیست

و مرگ، تنها، نفس نکشیدن نیست

من مردگان بیشماری را دیده ام

که راه میرفتند

حرف میزدند

سیگار میکشیدند

و خیس از باران

انتظار و تنهایی را درک میکردند

شعر میخواندند

میگریستند

قرض میدادند

قرض میگرفتند

میخندیدند

و گریه میکردند ..




برچسب‌ها:
نوشته شده در برچسب:,ساعت 22:14 توسط He$@M|


آخرين مطالب
Design By : Shik Them

كد موسيقي براي وبلاگ